زندگی نامه
اسدالله
(تا ۱۳۷۵ هجري قمري)
اسدالله صنيعيان، همان شاعر همداني است که ديوانش در سالهاي پاياني دهه ۳۰ روانه بازار نشر شد و تورق ديوان او خوانندگان و خواستاران را با غناي ادبي و ذوق عجيب اين شاعر زاگرسنشين آشنا ميکند. صابر همداني در مناجات، با تنها يک قصيده به ميدان ميآيد و به ستايش ربالعالمين ميپردازد، اما در مربع ترکيبات، مخمسات و مسمطات و قصايد، بيشترين تلاش خود را براي پيوند موضوعات گوناگون با مدح و منقبت اهل بيت (ع) به کار ميگيرد که همين پيوندها مرتبه ادبي او را آشکار ميکند.
صابر در نوجواني، با مطالعاتي از کتب ادبي و ديوانهاي چند تن از شعرا، شعرهايي ميسرود و در خود ذوق ادبي و قوه شاعري جستجو ميکرد. تا اينکه به شاعري به نام علي محمد آزاد از شعراي شهر خود ـ همدان ـ معرفي شد و در محضر او شعري خواند و مورد تحسين قرار گرفت، اما اين شاعر همداني به صابر گفت که بايد مضامين خوب و غني در نظمهايش به کار گيرد. اين يعني که تا شعر شدن سرودهها، زماني لازم است که بايد به جهد و کوشش بگذرد. چندي بعد که صابر سر از سرودن شعر در ميآورد، با راهنمايي شاعري به نام مفتون کبريايي و عليمحمد آزاد، تخلص «صابر» را براي خود برميگزيند و از آن به بعد، شعرهايش با اين تخلص به دست اهل ادب ميرسد.
صابر در سال ۱۳۰۳ هجري شمسي در سن ۲۱ سالگي براي اولين بار به تهران ميآيد و پس از نزديک به دو ماه اقامت در تهران، راهي مشهد و حرم امام هشتم، حضرت علي بن موسيالرضا (ع) ميشود. در آنجا يک ماه و نيم توقف ميکند و به تمام محافل ادبي آن سامان سر ميزند و پس از بازگشت به تهران، پايتخت را براي اقامت دائم برميگزيند؛ چرا که محافل و جلسات شعر در آن روزگار، بيشتر در تهران تشکيل ميشده است.
سبک شعري صابر، متأثر از صائب تبريزي و داراي دو جنبه است. يکي جنبه ذوقي و عرفاني و ديگري جنبه مذهبي و مرثيهسرايي.
انصاف آن است که در هر دو قسمت مقام شامخي را داراست و بلندمرتبگي شاعري او در اين دو قسمت تا اندازهاي معلول وارستگي و دينداري اوست. او در ارديبهشت سال ۱۳۳۵ هنگامي که در مجلس قرائت قرآن مدرسه مروي تهران شرکت کرده بود، دچار سرماخوردگي شديد شد و از آنجا با سردرد و تب شديد به خانه رفت. فرداي آن روز در بستر بيماري افتاد و بيست و دوم ارديبهشت سال ۱۳۳۵ شمسي مصادف با روز عيد سعيد فطر سال ۱۳۷۵ هجري قمري از دنيا رخت بربست.