زندگی نامه
شاعر و عارف قرن نهم هجري
درتذکره ي هفت اقليم آمده : داعي شيرازي سيدنظام الدين محمود - و رضا قليخان هدايت صاحب رياض العارفين وي رابسيارستوده ونوشته است ...از سادات حسيني وسلسله ي نسبش به نوزده واسطه منتهي گردد به زيدبن علي واجداد او رادر انساب همه داعي لقب بوده غرض سيد فاضلوکامل وصاحب مقامات وکرامات عاليه بوده ...واورا رسالات بسياري است درتاريخ ادبيات در ايران در باره اش چنين آمده: الداعى الى اللّه سيد نظام الدين محمود بن حسن الحسنى معروف به «شاه داعى» يا «داعى» از سادات علوى شيراز و از اعقاب قاسم بن حسن معروف به داعى الصغير است. اين داعى صغير چهارمين داعى يا بهتر بگوئيم چهارمين فرمانروا از سادات طالبيه طبرستان و گرگان و رويان است كه از سال ۳۰۴ تا ۳۱۶ هـ. بر گرگان و طبرستان حكمرانى مىكرد و در اين سال اخير بدست سپاهيان اسفار پسر شيرويه كه بر او خروج كرده بود كشته شد. معلوم نيست اين دسته از سادات طالبيه كه شاه داعى يكى از اعقاب آنانست، كى از شمال بجنوب ايران رفتند و بهرحال شاه داعى بعلت انتساب بهمين خاندان كه عنوان داعى را براى خود حفظ كرده بود، به «الداعى الى الله» معروف بود و شغل او هم كه وعظ و ارشاد خلق بود با اين عنوان بزرگ تناسب داشت و شاه داعى از همين عنوان خانوادگى براى تخلص شعرى خود استفاده كرده و در اشعار خويش غالبا «داعى» تخلص نموده و در مقدمه ديوان گفته است كه «تخلص در همه بداعى بقصد آنست كه در انساب او پدران او را همه داعى مىخواندهاند الى الداعى الصغير». بااينحال شاه داعى پس از چندى كه تخلص «داعى» را بكار برد بر آن شد كه لقب خود «نظام الدين» را وسيلهيى براى انتخاب تخلصى ديگر يعنى «نظامى» قرار دهد و با توجه بشهرت «نظامى گنجهيى» ناگزير خود را گاه «نظامى ثانى» هم خوانده است ولى بنظر مىآيد كه در همان حال تخلص «داعى» را در بسيارى از اشعار بكار برده باشد و حتى هنگام جمعآورى ديوانش بسال ۸۶۵ هـ همچنانكه ديديد در مقدمه آن نتوانسته است از ذكر تخلص «داعى» براى خود شانه خالى كند.
ولادتش بسال ۸۱۰ ه در شيراز اتفاق افتاد و اين تاريخ از چند مورد آثار او بدست مىآيد مثلا در ابيات پايان مثنوى «عشقنامه» به چهل و شش سالگى خود در سال ۸۵۶ اشاره كرده است:
در چهل و شش سالگى كردم روان - هشصد و پنجاه و شش تاريخ آن
و در ديباچه ديوان از پنجاه و پنج سالگى خويش در سال ۸۶۵ حكايت نموده و نوشته است: «در تاريخ سنه خمس و ستين و ثمانمائه كه سن ناظم به پنجاه و پنج رسيده بود ...» و از اين راه هم همان تاريخ ۸۱۰ بدست مىآيد.