زندگی نامه
يکي از شعراي نامدار قرن ششم هجري است وي در قصيده سرايي استادي توانا وگوينده اي چيره دست است.ولي چون درايراد صتايع لفظي افراط نموده وبه علاوه معلومات رياضي و اطلاعات فلسفي خود را بي حدّوحصر درآثارخويش واردکرده است اغلب اشعار او از لطف و سادگي بي نصيب مانده و غير طبيعي جلوه مي کند.اثيرالدين خود را از خاقاني و انوري که معاصر او بوده اندبرتر مي دانسته ولي اين اين ادّعا برخلاف انصاف است زيرابادقت و تتبع در آثار وي مي توان دريافت که اثيرالدين اخسيکتي نه تنها به پايه ي خاقاني و انوري نمي رسد بلکه درسخن سرايي غالبا از آن دو پيروي نموده و به اقتفاي آن ها پرداخته است. ولي نسبت به نظامي گنجوي شاعربزرگ همعصر خود کمال ارادت را ابراز داشته و قصيده اي شيوا درستايش وي به رشته ي نظم کشيده است وفاتش درحدود سال ۵۷۷ هجري قمري اتفاق افتاده است. ناقدان سخن ، اثير اخسيكتى را در رديف اول شاعران قصيدهپرداز قرار دادهاند.
مهارتى كه او درآوردن رديفهاى دشوار و التزامات مشكل و پيچيدن در معانى صعب و بيرون آمدن از مضايق مختلف شعر بكار برده، ستودنى است. وى اگرچه نتوانست خود را بپايه خاقانى برساند و در معارضهيى كه با آن استاد داشت قدم از دايره ادب و انصاف بيرون نهاده، ليكن در بسيارى از موارد توانسته است از حيث ايجاد مضامين عالى و ابداع تركيبات خاص و استفاده از افكار علمى و اطلاعات وسيع خود در خلق معانى بسخنگوى بزرگ شروان نزديك شود. اثير هم مانند معاصران خود در اشعار خويش مغلوب اطلاعات و معلومات خويش است و اين امر از قصائد او كاملا مشهود ميباشد.
با همه اين احوال ابيات لطيف در ديوان او و خاصه در غزلهاى مطبوع و دلنشينش كم نيست. عيب بزرگ او در آن بود كه بصعوبت معانى در اشعار خود علاقه ميورزيد و اين امر باعث مكتوم ماندن معانى بعضى از ابيات او گرديده است. عوفى درباره او ميگويد: «شعر او آنچه هست مصنوعست و مطبوع، و معانى او را ملك است».