اگر حسن تو بگشايد نقاب از چهره...
اگر حسن تو بگشايد نقاب از چهره دعوي را
بگل رضوان براندايد در فردوس اعلي را
وگر سرو سرافرازت زجنت سايه بردارد
دگر برگ سرافرازي نباشد شاخ طوبي را
بهار عالم حسنت دل و جان تازه مي دارد
برنگ اصحاب صورت را ببو ارباب معني را
فروغ حسن رويت کي تواند ديد هر بيدل
دلي چون کوه مي بايد که برتابد تجلي را
ادامه شعر