وله ايضاً
زهي ز هر سر موي تو فتنه اي برپاي
چو مو فرو مگذارم که آمدم برپاي
زپا فتاده ام اي دوست دستگير مرا
که کار تست گرفتن فتاده را برپاي
بگل فرو شده پا دست ميزنم بر سر
چه سود ازين که به گل ميرود فرو تر پاي
مرا زدست خطائي اگر برون آيد
اميد هست که لطفت نهد بر آن سرپاي
ادامه شعر